« اینکه شما بتوانید با کمک همتیمیهای خود، یک ایده بکر دستنخورده را چکش کاری کنید سادهتر از ساخت یک ایده نو است.»
دیگر وقت آن رسیده با توضیحاتی که درمورد تکنیک طوفان ذهنی نوشتم، این جمله الکس آزبرن Alex Osborn مبدع این اصطلاح جهانی را به خاطر بسپارید.
با توصیف هوشمندانهای که الکس آزبرن از مفهوم مشارکت ارائه کرد میتوان به این نتیجه رسید که همه اعضای مجموعه یا تیم میتوانند تعریف مشخصی از مسئله پیشآمده داشته باشند:
« آنچه مسیر پیشرفت را با چالشهایی احتمالاً غیرمنتظره همراه کرده است.»
یک تیم پویا که از این تکنیک برای ارتقای عملکرد سازمانی خود بهره میبرد همیشه عادت به برپایی یک تابلوی بزرگ با یک سری ایدههای نوشتاری یا تصاویر دارد.
هرچه همخوانی مشارکتکنندگان و احساس امنیت در آنها، بهتر و بیشتر باشد، مخزن تجربه عمیقتر و بزرگتر و درنتیجه این تابلو شلوغتر و تماشاییتر خواهد شد.
سلام و روز به خیر
تکنیک طوفان ذهنی رو چند ماه پیش که همکاری ام را با یک شرکت تبلیغاتی شروع کردم، بیشتر شناختم. البته فکر میکنم پیچیدگی های شخصیتی هموطن های ایرانی باعث میشود فاکتور قضاوت نکردن به این راحتی حذف نشود.
به نظرم تکنیک استخوان ماهی و درخت مسئله هم کمک خوبی برای حل مسئله است. آیا مقاله ای در این مورد وبلاگ دایتیک منتشر کرده است؟
سلام سپید عزیز
ممنونم از نظر و پیگیری انگیزه بخش شما 🙂
امیدوارم تیم شما از جمله اونهایی باشه که کمترین تأثیر قضاوت های بی دلیل و بیجا را به خودش گرفته باشه.
درمورد دو موضوعی که نوشتی هم در تلاش هستیم مقالاتی منتشر کنیم. امیدوارم همچنان خواننده ما باشی 🙂