از نظر جهانی و با نگاه یک مدیر کسبوکار، اینکه خودی نشان بدهید و از خوبیهای روش آبشاری برای مدیریت پروژه بگویید مثل این است که هدف بزرگی را روی صورتتان نقاشی کنید.
اجازه بدهید صادقانه بگویم؛ روش آبشاری چیزی نیست که مشتری یا تیم شما از آن خوشش بیاید. هر تیمی دنبال این است که نوآور باشد درحالیکه روش موردنظر دقیقاً اینطور نیست.
این روش نهتنها مناسب نیست بلکه چالشبرانگیز است. از چه نظر؟ چون نیاز به برنامهریزی سنگین برای پروژه مقدماتی دارد پیش از آنکه هر کار دارای ارزشی به انجام برسد.
البته این قابلدرک است که برنامهریزی را نباید نادیده گرفت چون بههرحال مشتری باید از هزینهها، جدول زمانی و مقیاس کار باخبر باشد. نکته مهم اینجاست که مشتری معمولاً علاقهای به پرداخت هزینه برای این برنامهریزی ندارد. حتی اگر آژانسها درمواردی موفق به جابهجایی مشتری از روش آبشاری به روشهای مبتنی بر چابک شوند، چه اتفاقی برای برنامهریزی شما میافتد اگر به مرحله اول نرسد؟
در حقیقت در دنیای دیجیتال، ما مرتب در حال کلنجار رفتن هستیم تا برآوردهای دقیقی داشته باشیم. معمولاً هم با فناوریهای جدید کار میکنیم روی پروژههایی که دقیق نیستند.
بهتر است به خاطر بسپاریم که مشتری خواهان پیشبینی پذیر بودن ارائه کار، بودجهبندی و برنامه زمانی است درحالیکه روش آبشاری ذاتاً اینطور نیست و انعطافی ندارد.